اشعار ناظم حکمت
اشعار ناظم حکمت,اشعار ناظم حکمت,شعر ناظم حکمت ترکی,اشعار ترکی ناظم حکمت,ترجمه اشعار ناظم حکمت,شعر ناظم حکمت,قصائد ناظم حکمت,شعر ناظم حکمت عن الحب,من اشعار ناظم حکمت,شعر ترکیه ناظم حکمت,ترجمه شعر ناظم حکمت,ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت,ترجمه شعر های ناظم حکمت,اشعار ناظم حکمت ترجمه شاملو,شعر ناظم حکمت,شعر ناظم حکمت ترکی,ترجمه شعر ناظم حکمت,شعرهای کوتاه ناظم حکمت,شعر ناظم حکمت Pdf,زیباترین شعر ناظم حکمت,شعر زیبای ناظم حکمت,متن شعر ناظم حکمت,شعر ترکیه ناظم حکمت,ناظم حکمت شعر فارسی,ناظم حکمت شعر ترجمه,قصائد ناظم حکمت,من شعر ناظم حکمت,شعر های ناظم حکمت,تحمیل شعر ناظم حکمت,ترجمه اشعار ناظم حکمت,ترجمه شعر های ناظم حکمت,ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت,شعری کوتاه از ناظم حکمت,زیباترین شعرهای ناظم حکمت,زیباترین اشعار ناظم حکمت,شعر زیبا ناظم حکمت
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ناظم حکمت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چشم های تو …
خواه در زندان به دیدارم بیایی
خواه در مریض خانه
چشم های تو هماره در آفتابند
آنسان که کشتزاران اطراف آنتالیا
در صبحگاهان اواخر ماه مِی
اشعار ناظم حکمت
چشم های تو …
بارها در برابرم گریستند
خالی شدند
چونان چشم های درشت کودکی شش ماهه
اما یک روز هم بی آفتاب نماندند
شعر ناظم حکمت ترکی
چشم های تو …
بگذار خمار آلوده و خوشبخت بنگرند، چشم های تو
و تا جایی که در می یابند،
دلبستگی انسان ها را به دنیا ببینند
که چگونه افسانه ای می شوند و زبان به زبان می چرخند.
اشعار ترکی ناظم حکمت
چشم های تو …
بلوط زاران “بورصه” اند در پاییز
برگ های درختانند بعد از باران تابستان
و “استانبول” اند ـ در هر فصل و هر ساعت ـ
ترجمه اشعار ناظم حکمت
چشم های تو …
گل من! روزی خواهد رسید
روزی خواهد رسید که
انسان های برادر
با چشم های تو همدیگر را خواهند نگریست
با چشم های تو خواهند نگریست …
شعر ناظم حکمت
به خاطر آوردنت را
دوست دارم …
چه زیبا
مرا از هم می پاشی!
قصائد ناظم حکمت
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ
ﮐﺎﺵ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﮔﻨﺠﻪ ﺍﯼ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﻗﻔﻞ ﮐﻨﻢ
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﮑﯽ ﻳﮏ ﮔﻨﺠﻪ ﺧﺎﻟﯽ …
ﺭﻭﯼ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻢ
ﺟﺎﯼ ﺳﺮﻡ ﭼﻨﺎﺭﯼ ﺑﮑﺎﺭﻡ
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﺍﺵ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻴﺮﻡ …
شعر ناظم حکمت عن الحب
ﻣﻦ ﻫﻨوز
ﮔﺎﻫﯽ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ …
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ …
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ …
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ
ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
من اشعار ناظم حکمت
ســرم را نــه ظلــم مــی تــواند خــم کنــد
نــه مــرگ،
نــه تــرس!
ســرم فقــط بــرای بــوسیــدن دســتهــای تــو
خــم مــی شــود …
شعر ترکیه ناظم حکمت
خوردن یک سیب رسیدهی سفید
در یک روز شفاف و
روشن زمستانی
محبوب من!
دل بستن به تو
مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درختزار پوشیده از برف
ترجمه شعر ناظم حکمت
زندگی یعنی امیدوار بودن محبوب من !
زندگی
مشغلهای جدی است
درست مثل دوست داشتن تو
ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو…
بگذار من نادان بمانم!
ترجمه شعر های ناظم حکمت
من، در تو، ماجرای به قطب رفتن یک کشتی را
من، در تو، کشف تقدیر قمارباز را
در تو، فاصله ها را
من، در تو،
ناممکنی ها را دوست می دارم
اشعار ناظم حکمت ترجمه شاملو
خیره در چشمانت که می شوم
بوی خاک آفتاب خورده به مشامم می خورد.
گم می شوم در گندمزار
میان خوشه ها…
شعر ناظم حکمت
بال به بال شراره های سبز در بیکران ها به پرواز در می آیم
چشمان تو چون تغییر مداوم ماده
هر روز پاره ای از رازش را می نماید
اما هرگز
تن به تسلیمی تمام نمی دهد
شعر ناظم حکمت ترکی
درختان پر شکوفه بادام را دیگر فراموش کن، اهمیتی ندارد
در این روزگار
آنچه را که نمی توانی بازیابی به خاطر نیاور
موهایت را در آفتاب خشک کن
عطر دیرپای میوه ها را بر آن بزن
عشق من، عشق من
فصل پاییز است…
ترجمه شعر ناظم حکمت
زیباترین دریا
دریایى است که هنوز در آن نراندهایم
زیباترین کودک
هنوز شیرخواره است
زیباترین روز
هنوز فرا نرسیده است
و زیباتر سخنى که میخواهم با تو گفته باشم
هنوز بر زبانم نیامده است
شعرهای کوتاه ناظم حکمت
اندیشیدن به تو زیباست
و امید بخش
چون گوش سپردن به زیباترین صدا در دنیا
زمانی که زیباترین ترانه ها را میخواند
اما امید برایم بس نیست
دیگر نمیخواهم گوش دهم
می خواهم خود نغمه سر دهم …
شعر ناظم حکمت Pdf
لباسی را که در نخستین دیدارمان به تن داشتی بپوش
خود را زیبا کن
بر موهایت اطلسی بزن
آن را که در نامه فرستاده بودم
و پیشانی باز و سفید و بوسه خواهت را بلند کن
امروز ، نه ملال نه اندوه
امروز محبوب ناظم حکمت باید که زیبا باشد
چونان پرچم انقلاب
زیباترین شعر ناظم حکمت
تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گر گرفته از تب
که نیمه شبان در التهاب قطره ای آب
بر شیر آبی بچسبد!
شعر زیبای ناظم حکمت
تو را دوست دارم
چون دقایق شک ّ
انتظار و دل واپسی
هنگام گشودن بسته ای بزرگ
که از درون آن بی خبری!
متن شعر ناظم حکمت
تو را دوست دارم
چون اولین سفر با هواپیما
بر فراز اقیانوس
چون هیاهوی درونم
لرزش دل و دستم
در آستانه دیداری در استانبول!
تو را دوست دارم چون گفتن: “شکر خدا زندهام”
شعر ترکیه ناظم حکمت
چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
در زندان
زمانی که از مرز چهل سالگی میگذرم
ناظم حکمت شعر فارسی
چه زیباست اندیشیدن به تو
به دستانت روی پارچه آبی
به موهایت نرم و ابریشم گون
چون خاک دلدادهام استانبول…
ناظم حکمت شعر ترجمه
شوق دوست داشتنت
چون من دیگری در درونم…
عطر برگهای شمعدانی بر سرانگشتانم
آرامشی آفتابی
و نیاز تن
چون تاریکی ژرف و گرم
شکافته با خطوط سرخ و روشن…
قصائد ناظم حکمت
چه زیباست اندیشیدن به تو
نوشتن در باره تو
به پشت خوابیدن در زندان و به خاطر آوردن تو؛
آنچه را که آن روز در آنجا گفتی
نه خود واژه هایت
بلکه عطر دنیای آن روزهایت …
من شعر ناظم حکمت
چه زیباست اندیشیدن به تو
باید از چوب
_ جعبه ای
_ حلقه ای
چیزی برایت بسازم
و سه متر ابریشم نرم برایت ببافم
آنگاه بالا بپرم
از میله های پنجره آویزان شوم
و آنچه را که برایت مینویسم
به آبی زلال آزادی فریاد زنم…
شعر های ناظم حکمت
این هم سرنوشت من است
که دنیا را بگردم بدونِ تو
چه مى شود کرد
تحمیل شعر ناظم حکمت
نه در نگاه اول
بلکه عشق در آخرین نگاه است
زمانی که می خواهد از تو جدا شود
آن گونه که به تو می نگرد
به همان اندازه دوستت داشته است
ترجمه اشعار ناظم حکمت
عشقمان چنان باید باشد
که ناراحتیها و جاروجنجال مان نیز توام با محبت باشد
چنان عاشق یکدیگر باشیم که
همگان مفهوم عشق را در ما دریابند
ترجمه شعر های ناظم حکمت
چه شکوهمندانه
مرا از هم می پاشی
دوست دارم
مدام تو را به خاطر بیاورم
ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت
به پیری خو میگیرم
به دشوارترین هنر دنیا،
کوبه ای به در برای آخرین بار
و جدایی بی انتها.
شعری کوتاه از ناظم حکمت
دنیا مزه سیگار ناشتا دارد
مرگ پیش از همه چیز تنهایی اش را برایم فرستاده.
حسرت می برم به آنان که حتی نمی دانند دارند پیر می شوند
بس که سرشان گرم کارشان است.
زیباترین شعرهای ناظم حکمت
کتابی می خوانم
تو در آنی
ترانه ای می شنوم
تو در آنی
نان می خورم
در برابرم توئی
کار می کنم
می نشینی و چشم در من می دوزی
ای همیشه حاضر من
با همدیگر سخن نمی گوئیم
صدای همدیگر را نمی شنویم
ای بیوه ی هشت ساله ی من
زیباترین اشعار ناظم حکمت
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان میآموزد
اما تو نرو…
بگذار من نادان بمانم!
شعر زیبا ناظم حکمت
در آنسوی میله ها
شش زن زیبا
در اینسوی میله ها
ششصد مرد
از این ششصد مرد
یکی من بودم
از آن شش زن
یکی تو نبودی
اشعار ناظم حکمت
تو اسارت و آزادی منی
تو گوشت ِ تن ِسوزان منی
برهنه در شبی تابستانی
تو سرزمین ِ منی
پدیده ی شگرف چشمان ات ،فندق های سبز
شعر ناظم حکمت ترکی
بزرگ، زیبا، پیروز
و در دوردست ،دست نیافتنی آرزوی ِمنی
اشعار ترکی ناظم حکمت
شادی کوچکی می خواهم
آنقدر کوچک
که کسی نخواهد
آن را از من بگیرد
ترجمه اشعار ناظم حکمت
عزیزم، به شهر من بیـــا.
همین فـردا راهی شو بیـــا
رهـــا کن هـمـه چیز را
بگو “یکی منتظرم هست” …ُ بیــا!
شعر ناظم حکمت
ترانه ها را به هر زبانی که خوانده شد فهمیدم
دراین دنیا آنچه خوردم و نوشیدم
آنچه گشتم و جستم
آنچه دیدم و شنیدم
آنچه لمس کردم و فهمیدم
هیچکدام و هیچکدام
مرا بقدر ترانه ها خوشبخت نکرد
قصائد ناظم حکمت
گفت به پیشم بیا
گفت برایم بمان
گفت به رویم بخند
گفت برایم بمیر
آمدم
ماندم
خندیدم
مردم .
شعر ناظم حکمت عن الحب
چشمانم را می بندم
در تاریکی تو هستی
به پشت خوابیده ای
پیشانی و مچهایت
مثلثی از طلا
من اشعار ناظم حکمت
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی رد پاهایم را
در درونت حس می کنی
رد پاهایی که دور می شوند
و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود
شعر ترکیه ناظم حکمت
من در دنیای ممنوع زندگی میکنم
بوئیدن گونه دلبندم
ممنوع
ناهار با فرزندان سر یک سفره
ممنوع
همکلامی با مادر و برادر
بینگهبان و دیواره سیمی
ممنوع
بستن نامهای که نوشتهای
یا نامه سربسته تحویل گرفتن
ممنوع
ترجمه شعر ناظم حکمت
خاموش کردن چراغ ، آنگاه که پلکهایت به هم میآیند
ممنوع
بازی تخته نرد
ممنوع
اما چیزهای ممنوعی هم هست
که میتوانی گوشه قلبت پنهان کنی
عشق ، اندیشیدن ، دریافتن
ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت
آنها دشمنان امیدند ، عشق من
دشمنان زلالی آب
و درخت پر شکوفه
دشمنان زندگی در تب و تاب
آنها برچسب ِ مرگ بر خود دارند
دندانهائی پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی میمیرند و برای همیشه میروند
ترجمه شعر های ناظم حکمت
آری عشق من
آزادی
نغمه خوان
در جامه نوروزی
بازو گشاده میآید
آزادی در این کشور
اشعار ناظم حکمت ترجمه شاملو
محل تولدش کجاست
چند ساله است
نمی دانم
و در پی دانستنش نیستم
هرگز نپرسیدم
و به آن نیندیشیدم
نمی دانم
همسرم
بهترین زن دنیاست
درباره ی او واقعیت های دیگر اهمیتی ندارد
شعر ناظم حکمت
از به دوش کشیدن من خسته شدی
سنگین بودم
از دست هایم خسته شدی
و از چشم هایم
و از سایه ام
حرف هایم تند و آتشین بودند
شعر ناظم حکمت ترکی
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی ردپاهایم را
در درونت حس کنی
رد پاهایی که دور می شوند
و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود
ترجمه شعر ناظم حکمت
ساعتها میگذرند ، می گذرند ، می گذرند
می خواهم بیشتر بفهمم حتی به قیمت ایمانم
خواستم چیزی برایت بگویم نتوانستم
شعرهای کوتاه ناظم حکمت
مرد گفت : دوستت دارم
سخت ، دیوانه وار
انگار که قلبم را شبیه شیشه ای
در مشت فشرده و انگشتهایم را بریده باشم
شعر ناظم حکمت Pdf
مرد گفت : دوستت دارم
به عمق، به گسترای کیلومترها دوستت دارم
صد در صد
هزار و پانصد در صد
صد در بی نهایت ، در بی کران در صد
زیباترین شعر ناظم حکمت
تو چون نجوایی در تاریکی مرا آموختی
وخوب می دانم
که خاک چگونه چونان مادری با گونه های آفتابی اش
آخرین و زیبا ترین کودکش را شیر خواهد داد
شعر زیبای ناظم حکمت
گیسوانم پیچیده بر انگشتان کسی است که
روی بر مرگ نهاده
و این سر را رهایی ممکن نیست
متن شعر ناظم حکمت
تو
رفتنی هستی
حال اگر چه مرا رها سازی
شعر ترکیه ناظم حکمت
کتابی بر زمین افتاد
پنجره ای بسته شد
از هم جدا شدند
ناظم حکمت شعر فارسی
آنقدر بر شیشه های بخار گرفته شهر
حرف اول نام تو را نوشته ام
دیگر مردم شهر می دانند
نام زیبای تو با کدام حرف شروع می شود
ناظم حکمت شعر ترجمه
صد سال شد
که روی تو را ندیده ام
در آغوشت نگرفته ام
حسرت دوری ام از چشمانت
قصائد ناظم حکمت
از شاخه های یک درخت بودیم
و از شاخه های یک درخت
افتاده و
جدا شدیم
و میان مان
صدها سال زمان
صدها سال فاصله
من شعر ناظم حکمت
محبوبم اگر به تو دروغ بگویم
قطع گردد و ناکام شود زبانم
از خوشبختیِ گفتنِ دوستت دارم
شعر های ناظم حکمت
محبوبم اگر به تو دروغ بنویسم
خشک شود و محروم بماند دستم
از خوشبختیِ نوازشِ تن تو
تحمیل شعر ناظم حکمت
محبوبم اگر چشمانم به تو دروغ بگویند
مثل اشک های دو چشم پشیمان
بر دست هایم جاری شوند
و هرگز تو را نبینند
ترجمه اشعار ناظم حکمت
همسرم
زندگی ام
پیرایه ام
به مرگ می اندیشم
رگ های قلبم بیشتر می گیرد
ترجمه شعر های ناظم حکمت
آه ، لبخند پنهانی من
تو چقدر زیبا و سخت و غیر ممکنی
تو در میان آتش شعرهایم شکفته می شوی
و من
بوسه زندگی بخش و جاودانه شدن
را همینجا به تو خواهم داد
تو به اندازه زادگاه من زیبایی
زیبا بمان
ترجمه فارسی اشعار ناظم حکمت
اینکه می گویند
من بدون تو نمی توانم زندگی کنم
من از آن دسته نیستم
من بی تو هم می توانم زندگی کنم
اما
با تو جور دیگری زندگی خواهم کرد
شعری کوتاه از ناظم حکمت
نه در نگاه اول
بلکه عشق در آخرین نگاه است
زمانی که می خواهد از تو جدا شود
آن گونه که به تو می نگرد
به همان اندازه دوستت داشته است
زیباترین شعرهای ناظم حکمت
حسرت تو را
نبودنت را
بیتو بودن را
مثل داغی در قلبم احساس کردم
آنگونه تلخ
که این داغ رفتهرفته بزرگ شد
رفتهرفته عمیق شد
دیگر تاب تحمل نداشتم
طوریکه
میتوانستم خفهات کنم
تا از دستت راحت شوم
آخر من خیلی دوستت دارم
زیباترین اشعار ناظم حکمت
رفتن کار ساده ایی ست
در حالیکه
فراموش کردن
انقلابی ست بزرگ
شعر زیبا ناظم حکمت
از فرازِ بامِ خانه ها در شهرِ دوردستِ من
از درونِ دریای مرمره
از میانِ پائیزِ غم زده
صدای تو آمد
گرم و روان
تنها سه دقیقه
و بعد تلفن خاموش شد
اشعار ناظم حکمت
زندگی یعنی امیدوار بودن محبوب من
زندگی
مشغله ای جدی است
درست مثل دوست داشتن تو