شعر در مورد پروانه
شعر در مورد پروانه ،شعر در مورد پروانه شدن،شعر در مورد پروانه ها،شعر در مورد پروانه و شمع،شعر در مورد پروانه و گل،شعری در مورد پروانه،شعری در مورد پروانه و شمع،شعر کوتاه در مورد پروانه،شعر کودکانه در مورد پروانه،شعر عاشقانه در مورد پروانه،شعر زیبا در مورد پروانه شدن،شعر درباره پروانه شدن،شعری درباره پروانه شدن،شعر در باره پروانه ها،شعری در مورد پروانه ها،شعر هایی در مورد پروانه،شعر های کودکانه در مورد پروانه،شعر درباره پروانه و شمع،شعر سعدی در مورد پروانه و شمع،شعری درباره پروانه و شمع،شعر درباره ی پروانه و شمع،شعر در مورد شمع و گل و پروانه،شعر درباره پروانه و گل،شعری درباره ی پروانه و شمع،شعری در مورد شمع و گل و پروانه،شعر کوتاه درباره پروانه،شعر کودکانه درباره پروانه،شعری کودکانه در مورد پروانه،شعر عاشقانه درباره پروانه،،شعر پروانه،شعر پروانه و شمع،شعر پروانه و گل،شعر پروانه ها،شعر پروانه نجاتی،شعر پروانه و عشق،شعر پروانه ات خواهم ماند،شعر پروانه کودکانه،شعر پروانه بی پروا،شعر پروانه نجاتی درباره حجاب،شعر پروانه و شمع شهریار،شعر پروانه و شمع پروین اعتصامی،شعر پروانه و شمع مولانا،شعر سه پروانه و شمع،شعر درباره پروانه و شمع،معنی شعر پروانه و شمع،شعر عشق پروانه و شمع،شعر پروانه شمع،شعر در مورد پروانه و شمع،شعر درباره پروانه و گل،شعر برای پروانه و گل،شعر پروانه گل،شعر در مورد پروانه و گل،شعر شمع و گل پروانه،شعر شمع و گل و پروانه منم،شعر پروانه از گل احوال پرسید،شعر پروانه روی گل،شعر پروانه ها و شمع،شعر پروانه ها حسین پناهی،شعر پروانه های رنگی،شعرهای پروانه نجاتی،شعر های پروانه،شعر پرواز پروانه ها،شعر مرگ پروانه ها،شعری برای پروانه ها،شعر در مورد پروانه ها،شعر کودکانه پروانه کوچولو،شعر کودکانه پروانه شایسته،شعر کودکانه پروانه رنگ رنگ زیبا،دانلود شعر کودکانه پروانه،معنی شعر پروانه بی پروا،شعر پروانه ی بی پروا،معنی شعر پروانه ی بی پروا،متن شعر پروانه ی بی پروا،شعر پروانه بی پروا عطار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پروانه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
جواب من نداد آن شوخ و میداند که شمع آخر به خاموشی زسر وامیکند پروانه ی خود را
شعر در مورد پروانه
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصّه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
شعر در مورد پروانه شدن
نام تو برده و زدم آتش بجان خویش
درآتشم چو شمعزدست زبان خویش
شعر در مورد پروانه ها
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع قصّه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
شعر در مورد پروانه و شمع
بهت پیله کردم، نمی مونی پیشم
نه میمیرم اینجا، نه پروانه میشم
شعر در مورد پروانه و گل
شعری در مورد پروانه
شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را
شعری در مورد پروانه و شمع
نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
شعر کوتاه در مورد پروانه
سرگذشت شب هجران تو گفتم با شمع
آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
شعر کودکانه در مورد پروانه
نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی
شعر عاشقانه در مورد پروانه
آفتاب دیگری در آسمان لحظه خواهم کاشت
لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد
سوی خورشیدی دگر پرواز خواهم کرد
شعر زیبا در مورد پروانه شدن
شعر درباره پروانه شدن
آتش از شمع نیفتاد به کاشانه مرا سوخت سرمایه ی دل ماتم پروانه مرا
شعری درباره پروانه شدن
بیهوده نیست گریه بی اختیار شمع
آبی بر آتش دل پروانه می زند
شعر در باره پروانه ها
گرم صد بار سوزی باز برگردسرت گردم
نیم پروانه کزیک سوختن در دست و پا افتم
شعری در مورد پروانه ها
عشق یکرنگی تقاضا میکند این روشن است ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را
شعر هایی در مورد پروانه
نمی دانم که از ذوق کدامین داغ او سوزم
به آن پروانه می مانم که افتد درچراغدانی
شعر های کودکانه در مورد پروانه
پروانه صف دیده باو دوخته بودم
وقتی که خبردار شدم سوخته بودم
شعر درباره پروانه و شمع
سرزنش هرگز مکن در عاشقی پروانه را صحبت از عقل و خرد جانا مکن دیوانه را
شعر سعدی در مورد پروانه و شمع
بال پروانه اگر پاس ادب را می داشت
شمع پیراهن فانوس چرا می پوشید
شعری درباره پروانه و شمع
سوزد دل باشمعگفتم قطره ی اشکی فشاند
بخت را نازم که یاری مهربان دارم چو شعمع
شعر درباره ی پروانه و شمع
امشب از شمع رخت سوخته پروانه ی ما آتش افتاده ز رخسار تو در خانه ی ما
شعر در مورد شمع و گل و پروانه
ز آن شعلهها که از دل پروانه سرکشید
روشن نشدکه شمع دراین انجمن کجااست
شعر درباره پروانه و گل
شبی ای مایع امید شمع محفل من شو
که تا پروانه از من یاد گیرد جان فشانی را
شعری درباره ی پروانه و شمع
سوخت پروانه اگر . زاتش جانانه بسوخت شمع را بود چه بر سر؟ که چو پروانه بسوخت؟
شعری در مورد شمع و گل و پروانه
به پایان تارسدیک شمع صدپروانه می سوزد
شعارحسن تمکین،شیوه عشق است بی باکی
شعر کوتاه درباره پروانه
بیا تا شمع هم پروانه هم یار هم باشیم
در این گلشن بهار هم گل هم خار هم باشیم
شعر کودکانه درباره پروانه
حالت سوخته را سوخته دل داند وبس شمع دانست که جان کندن پروانه ز چیست
شعری کودکانه در مورد پروانه
آخر ای ماه جهانتابم چه کم گردد ز تو
گر شبی پروانه شمع شبستانت شوم
شعر عاشقانه درباره پروانه
سوختم اما نبود شمع سان یکجا مقیم
چون چراغ کاروان هرشب بصد جا سوختم
شعر پروانه
عشق آتش بود و خانه خرابی دارد پیش آتش دل شمع و پر پروانه یکیست
شعر پروانه و شمع
اگر صد بار سوزی باز برگرد سرت گردم
نیم پروانه کز یک سوختن در دست و پاافتم
شعر پروانه و گل
مرا با شمع نسبت نیست در سوز
که او در شب سوزد و من شب و روز
شعر پروانه ها
طریق عشق زپروانه میتوان آموخت که سوخت جان عزیزو خموش رفت و گذشت
شعر پروانه نجاتی
عاشق و اندیشه بوس و تمنّای کنار
بهر غیرت شمع آتش می زند پروانه را
شعر پروانه و عشق
تا سحر شمع و منو پروانه با هم سوختیم
آنکه بر مقصود نائل شد سحر پروانه بود
شعر پروانه ات خواهم ماند
ز خون ناحق پروانه شمع چون میسوخت به گریه گفت که عاشق کشی گنه دارد
شعر پروانه کودکانه
حسن وعشق پاک راشرم وحیادرکارنیست
پیش مردم شمع در بر می کشد پروانه را
شعر پروانه بی پروا
نیستم در پرتو دونان بهنگام شباب
از وجود خود عمری شرر ریزم چو شمع
شعر پروانه نجاتی درباره حجاب
پروانه زمشتاقی . بر شمع فکند آتش آری دل مشتاقان سوز و شرری دارد
شعر پروانه و شمع شهریار
به دوست نامه نوشتن شعار بیگانه است
به شمع نامه پروانه بال پروانه است
شعر پروانه و شمع پروین اعتصامی
حالت سوخته را سوخته دل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
شعر پروانه و شمع مولانا
بیهوده نیست گریه بی اختیار شمع آبی بر آتش دل پروانه میزند
شعر سه پروانه و شمع
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر برد
شعر درباره پروانه و شمع
شیوی مردان نباشد عشق پنهان باختن
کمتر از پروانه نتوان بود درجان باختن
معنی شعر پروانه و شمع
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام کزداغی تنهائی بصحرا سوختم
شعر عشق پروانه و شمع
ای دل این عمر که چون باد صبا میگذرد مگذران بی می و مطرب که خدا میگذرد
شمع را شور دگر بر سرو مشغول خود است او چه داند که به پروانه چه ها میگذرد؟
شعر پروانه شمع
کسی عاشق شود کزآتش سوزان نپرهیزد
به راه عشق نتوان بودن از پروانهای کمتر
شعر در مورد پروانه و شمع
همه خفتند بغیر از من و پروانه و شمع
قصه ی ما دوسه دیوانه دراز است هنوز
شعر درباره پروانه و گل
در شب هجر تو شرمنده ی احسانم کرد دیده . از بس گهر اشک به دامانم کرد
سرگذشت شب هجران تو گفتم باشمع آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
شعر برای پروانه و گل
نه هرخامی زپایان شب عاشق خبر دارد
که فصل آخر این قصّه را پروانه میداند
شعر پروانه گل
زگرمی بی نصیب افتاده ام چون شمع خاموشی
زدلها رفته ام چون یاد از خاطر خاموشی
شعر در مورد پروانه و گل
وفای شمع را نازم که بعداز سوختن . هردم به سر خاکستری در ماتم پروانه میریزد
شعر شمع و گل پروانه
افروختن و سوختن و جامه دریدن
پروانه ز من شمع زمن و گل زمن آموخت
شعر شمع و گل و پروانه منم
شمع رخسار تورا آفت جان ساخته اند جان صد دل شده . پروانه ی آن ساخته اند
شعر پروانه از گل احوال پرسید
از تو با مصلحت خویش نمی پردازم
همچو پروانه که می سوزم و در پروازم
شعر پروانه روی گل
از شمع سه گونه کار می آموزم
میگریم و میگدازم و میسوزم
شعر پروانه ها و شمع
نمیدانم که از ذوق کدامین داغ او سوزم به آن پروانه میمانم که افتد درچراغدانی
شعر پروانه ها حسین پناهی
شعر پروانه های رنگی
آتش آن نیست که بر شعله ی او خندد شمع آتش آنست که در خرمن پروانه زدند
شعرهای پروانه نجاتی
سالها شمع دل افروخته و ســـوختهام
تا ز پروانه کمی عاشقی آموختهام
شعر های پروانه
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
صبح نزدیکست درفکرشب تار خودست
شعر پرواز پروانه ها
گر شمع را زشعله رهائیست آرزو آتش چرا به خرمن پروانه میزنند
شعر مرگ پروانه ها
پروانه وش از شوق تو در آتشم امشب
می سوزم و با اینهمه سوزش خوشم امشب
شعری برای پروانه ها
پروانه عاشقست که پروا نمیکند هر عاقلی ز آتش سوزان حذر کند
شعر در مورد پروانه ها
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع
بیچاره دل ما است که در سوز و گداز است
شعر کودکانه پروانه کوچولو
خواستم سوز دل خویش بگویم باشمع داشت او خود به زبان . آنچه مرا در دل بود
شعر کودکانه پروانه شایسته
پروانه ز من شمع ز من گل زمن آموخت
افروختن و سوختن و جامه دریدن
شعر کودکانه پروانه رنگ رنگ زیبا
به پایان تارسدیک شمع صدپروانه میسوزد شعارحسن تمکین،شیوه عشق است بی باکی
دانلود شعر کودکانه پروانه
دل اسیر زلف جانان گشت . چون دیوانه بود کی به زنجیر اوفتادی دل . اگر فرزانه بود
تا سحر شمع و من و پروانه باهم سوختیم آنکه بر مقصود نائل شد سحر . پروانه بود
معنی شعر پروانه بی پروا
پروانه بر آتش زند از بهر تو خود را ای شمع تو هم حرمت پروانه نگهدار